دارکوب

جنگل در آتش است و دارکوب دیوانه وار می کوبد به دار؛ دلم به حال مرغان عشق می سوزد که بی خبر از زمان، به هم دانه تعارف می کنند...

دارکوب

جنگل در آتش است و دارکوب دیوانه وار می کوبد به دار؛ دلم به حال مرغان عشق می سوزد که بی خبر از زمان، به هم دانه تعارف می کنند...

...

مرا خسته کردی و خود خسته رفتی

سفرکرده با خانه ی من چه کردی 

جهان من از گریه ست، خیس باران 

تو با سقف کاشانه ی من چه کردی؟

نظرات 1 + ارسال نظر
لبخند ماه شنبه 15 اسفند 1394 ساعت 00:34 http://Www.labkhandemah.blogsky.com

جهانِ من از گریه‌ات خیسِ باران
تو با سقفِ کاشانه‌ی من چه کردی؟

افشین_یداللهی

مگر لایق تکیه دادن نبودم
تو با حسرت شانه من چه کردی..؟

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.