دارکوب

جنگل در آتش است و دارکوب دیوانه وار می کوبد به دار؛ دلم به حال مرغان عشق می سوزد که بی خبر از زمان، به هم دانه تعارف می کنند...

دارکوب

جنگل در آتش است و دارکوب دیوانه وار می کوبد به دار؛ دلم به حال مرغان عشق می سوزد که بی خبر از زمان، به هم دانه تعارف می کنند...

10

شاید فهمیده بود چه میخواهم بگویم که جواب پیامک هایم را نداد...

 شاید هم دیگر برایش مهم نبود..

 او فقط دلی میخواست که برایش بتپد، همین. 

دل من شاید از تپش افتاده بود..

شاید هم پای کس دیگری در میان بود..

دلی دیگر..

چقدر گفتمش سر به هوا نباش..