دارکوب

جنگل در آتش است و دارکوب دیوانه وار می کوبد به دار؛ دلم به حال مرغان عشق می سوزد که بی خبر از زمان، به هم دانه تعارف می کنند...

دارکوب

جنگل در آتش است و دارکوب دیوانه وار می کوبد به دار؛ دلم به حال مرغان عشق می سوزد که بی خبر از زمان، به هم دانه تعارف می کنند...




تو را دل دادم، اى دلبر، شبت خوش باد من رفتم

تو دانى با دلِ غمخور، شبت خوش باد من رفتم

اگر وصلت بگشت از من، روا دارم روا دارم

گرفتم هجرت اندر بر، شبت خوش باد من رفتم

 

مجدالدین سنائى





طهران

همیشه توی رویاهام همچین روزی رو می دیدم. خیلی واضح و شفاف..

سلام تهران.. تو وفادار باش.. تو یکی دیگردر چشم من سقوط نکن... شبیه تمام آنچه که داشته ام نباش...

خواهش میکنم.